Martia  

 
Monday, December 16, 2002

من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هوشيار است.
نكند اندوهي سر رسد از پس كوه!

از اينكه هوارتا دوست خوب پيدا كردم اول از داداشي ممنونم كه اين پنجره رو به زندگي من باز كرد و دوم از احسان كه قراروبلاگي رو گذاشت. سوم از همه ي دوستام كه دوست منند. بهترين گزارش 5 شنبه رو اينجا با جزئيات كامل بخونيد. من ديگه نمينويسم.
بابا جون ، اسم من مرتيا است. نه ميترا، نه مارتيا، نه مريتا، نه مشتقاتش. انگار من هم مجبورم مثل مريخي همش راجع به بودنم توضيح بدم!
آقا احسان گل پسر نميدونيد چه كولاكي كرده بعد از 2-3 روز خاموشي يه عالمه نوشته. تازه اسم وبلاگشم از يه پنجره به سياره ي احسان تغيير داده. مي بينيد؟ ديگه هيچ كس نمي خواد زميني باشه!!! راستي احسان اونروز يه سئوال كرد كه بي پاسخ موند. آخه اونقدر وقت كم بود كه همه سعي ميكرند سئوالاشونو بپرسن هيچ كس وقت جواب دادن نداشت. ميتونيد سئوال احسان رو اينجا بخونيد و جواب بديد. گرچه احسان دم به دقيقه از من ميپرسيد: مرتيا يعني چي؟؟ و من هم هر بار جوابشو ميدادم و تازه ميگفت كه من به ملك جهنمي!!!!!!!!!! ميمونم تا ملك بهشتي!
آقاي رنگين كمان و احسان هم درصحبتهاشون ميگفتند كه اغلب وبلاگ نويسا از تنهايي به وبلاگ نويسي رو ميارن. ميگفتن همه افسرده اند. از اسامي كه انتخاب ميكنند معلومه... ولي اگه آدم وبلاگ بنويسه اونقدر دوست پيدا ميكنه كه ديگه تنها نيست. حتي اگه بلاگ اسپاتي باشه به قول جهان!
آقا دكتر عزيز ما هم آمادگيشو براي كمك به همه ي بيماران اعلام كرده و از من خواسته كه به همه بگم. خلاصه كه از راه دور درمان شويد و هيچ پولي هم نپردازيد!!!!!!!!!!! فقط كافيه بگين دوست من هستيد!! چقدر خودمو تحويل ميگيرم امروز.
فردا رئيس جديد مياد به مدت 4 سال!!!
يه خبر ديگه: من و مهندس بالاخره دست از كل كل برداشتيم و پرچم سفيد برافراشتيم!!!!!!!





Martia


دوستان

This page is powered by Blogger. Isn't yours?