انگاري داره عيد ميشه. اونقدر همه جا صحبت از جنگه و كشتي هاي ما كه نميرسن و جنس هاي مشتري ها و ضرر و بيمه و برگشت كالا و اين چيزا... اصلأ نفهميدم كه 2 روز ديگه عيد داره مياد. نگراني از
شروع جنگ همه جا هست . اما توي خونه ي ما با داشتن يه برادر كوچولوي سرباز خيلي بيشتره....
دعا ميكنم سال جديد سال خوبي براي همه ي شما باشه.
دعا ميكنم كه جنگ نشه...
دعا ميكنم كه خدا به همه توي سال جديد سلامتي بده.
دعا ميكنم كه مشكل همه رفع بشه.
دعا ميكنم خدا به همه كمك كنه.
دعا ميكنم....
امروز توي فروشگاه شهروند آرژانتين تازه حس كردم كه داره عيد ميشه. توي راه چند تا درخت ديدم كه شكوفه داده بودند. پس چرا درختاي باغچه ي ما شكوفه نداره؟؟؟ شايد هم داره و من نگاه نكردم؟!!! اگه جنگ بشه ديگه چه فرقي ميكنه كه شكوفه باشه يا نباشه؟؟؟
دعا ميكنم جنگ نشه...
توي اين شلوغي و بدبختي نميدونم چرا اين شعر مصدق همش توي ذهنم مياد؟!
تو گل سرخ مني
تو گل ياسمني
تو بهاري
نه
بهاران از توست
از تو مي گيرد وام
هر بهار اين همه زيبايي را!
دعا ميكنم جنگ نشه...
سال نو به همه مبارك.