Martia  

 
Wednesday, August 13, 2003

ساکت و سوت و کور
خوابم گرفته اساسی........
باز مهندس رفته عسلويه و من مگس می پرونم.
اينجا يه نفر ديگه هم وبلاگ مينويسه..... خيلی جالبه ...... به قيافش نمياد.....امروز ديدم صفحه ی پرشين بلاگو باز کرد...... بعد هم نوشت..... خيلی دوست دارم بدونم اسم و آدرسش چيه....
اينجا توی يه سالن بزرگ 10 نفر کار ميکنن. قراره 2 تا هم کره ای بيان....نمی دونم کجا قراره بشينند........
امروز ازمون عکس انداختند... واسه ی کارتامون. من هم که عين نورمن که می خواست عکس بندازه خندم گرفته بود.......
چه خوبه که مهندس افضلی نسکافه مياره و به ما هم ميده..... بوی نسکافه يه کم حالمو جا آورد. صبح هم خواب موندم و دير رسيدم....... خوبيش اينه که اينجا دير رسيدن مثل ميتسويی جريمه نداره.......

آسانسورمون آئينه دار شد بالاخره. موزيکش که يه مدت قطع شده بود دوباره راه افتاد. اينبار به جای آهنگ فرامرز اصلانی يه موسيقی کلاسيک گذاشتن و به جای صدای ناز دار خانومی که طبقات رو اعلام ميکرد يه صدای ديگه است که با تحکم و خشک طبقات رو اعلام ميکنه.... خوب اسلاميه ديگه......
يه آقايی هست که نامه ها رو مياره.... بيچاره نقش outlook رو بازی ميکنه.... اينجا آقايون مديران بلد نيستند با کامپيوتر کار کنن. هنوز به شيوه ی قديمی عمل ميکنن. يه نفر يه نامه مينويسه...... بقيه روی همون نامه ، تا جا داره هی کامنت مي نويسن.......
اينترنت پر سرعتمون چشم خورد ...... الان افتضاحه......جون آدمو به لب ميرسونه....... سرورمون خراب شده انگاری........ ويروس جهانی گرفته........
يه نفر اينجا کارميکنه که باور کردنی نيست. خواننده ی يه گروه پاپ و مشهور داخلی......... نمی گم کيه!


Martia


دوستان

This page is powered by Blogger. Isn't yours?