Martia  

 
Sunday, March 14, 2004

ساختمون مرکزی.....

اینجا یه ساختمون 3 طبقه است که خیلی خیلی بزرگه..... دیوارهای بین اتاقها رو برداشتند و اینجا شبیه یه دالون تو در تو شده که هیچ نظمی نداره.... جایی که من نشستم - البته فعلأ - چون اونقدر مدیریت اینجا منظمه که هنوز نمیدونم جای من کجاست! رو به روی پنجره است رو به حیاط پشت ساختمون ..... یه بالکن اینجاست که خیلی باصفاست.... حیاط اینجا بزرگه نصفش پارکینگ شده اما نصف باقی مونده اش چمنه و چند تا درخت بزرگ و قدیمی هم دور حیاط هست... باغچه ی خوشگلش چند تا بوته یاس زرد بزرگ داره .... چندتا از درختا شکوفه کردند... توی هوای بارونی امروز همه چیز خوشگل تر شده... روی درختی که روبروی منه یه لونه ی کلاغ هست.... کلاغه داشت حموم میکرد امروز توی آبای جمع شده ی روی پشت بام روبرو.....

روی شومینه پر زونکن شده.... توش هم کارتن چپوندن! تلفن نداریم.... اینترنت دیروز وصل شده.... برای فرستادن فکس باید برم زیرزمین (دبیرخونه) یه مدیر اینجا هست که همنام منه... فکس من رفته دست اون.... آخه چیکار میشه کرد؟ این همه آدم اینجا کار میکنن بدون مدیریت درست و حسابی!

جاهامون هنوز معلوم نیست. میز و صندلی ها همه قدیمی و پر از خاکه. لباسام پر خاک شده.... کار خاصی نیست که انجام بدم. مرخصی گرفتم..... یه اتفاقی افتاده! رئیسم خورده زمین و دیسک کمرش دچار مشکل شده و دکتر بهش 15 روز استراحت مطلق داده !!!!!!!!! منم از این فرصت استفاده کردم و این 3 روز کاری باقی مونده رو مرخصی گرفتم! هــــــــــــــــــــــورا .کار تعطیل تا 15 فروردین! این هوای ابری و این بارونای 2 روز اخیر خیلی میچسبه.... امسال هم تموم شد. با همه ی خوبی ها و بدیهاش...... خوبی امسال بیشتر از بدیهاش بود... از خدای بزرگ و مهربون برای امسالی که گذشت تشکر میکنم و آرزو میکنم که سال آینده برای همه سال بهتری باشه....

از اونجا که شاید نشه که ایام تعطیل پشت کامپیوتر بشینم سال نو رو پیشاپیش به همه تبریک میگم.......
ممنون از همه ی دوستای خوبی که توی سالی که گذشت کنارم بودند، به فکرم بودند، حمایتم کردند، همراهم بودند.... آرزو میکنم سال جدید پر از تحولات خوب برای همه باشه... آرزو میکنم به همه خوش بگذره... آرزو میکنم همه سلامت و شاد باشند.....




Martia


دوستان

This page is powered by Blogger. Isn't yours?