Martia  

 
Wednesday, January 26, 2005

آبدارچی ما بر عکس آبدارچی مریخی اینا خیلی آدم خوبیه... خیلی با نمکه و خیلی هم مودب در عین حال.....
یه جوون شهرستانیه که خیلی دلش بزرگه...
امروز میگفت رفتم به مهندس گفتم تبریک میگم کارشناس رسمی دادگستری شدین و تا کمر خم شدم و گفتم ای جونم آقای رئیس اونم یه کاغذ برداشت و یه ماه حقوق به من داد.......
خیلی این آدم خالی میبنده... اصلأ سرگرمیش سرکار گذاشتن این و اونه... توی شرکت شیرینی پخش میکرد به مناسبت عید قربان. پرسیدم شیرینی به چه مناسبته ؟ گفت آقا رستم پژو برده توی بانک کشاورزی...... اگه نمی شناختمش باورم میشد اما دیگه شده چوپان دروغگو... راست هم بگه باورم نمیشه.....
تازه که اومده بودم اینجا از من خجالت می کشید و زیاد با من حرف نمیزد... اون موقع ها همکارام میگفتن که مواظب باش پورهادی سر کارت نذاره و داستان ها میگفتن دربارش و من کلی می خندیدم......
چند هفته ای که گذشت یه روز نامه رسونمون نیومده بود ازش پرسیدم پس این آقا کجاست؟ چرا نمیاد نامه ها رو ببره؟ گفت مگه خبر ندارین؟ دیشب جلو شرکت ماشین زده بهش و تصادف کرده بردنش بیمارستان....پاش شکسته.... منو میگی ! کلی ناراحت شدم.... کلی دلم سوخت واسش... پرسیدم حالا چطوره؟ گفت بهتره اومده خونه....
یه دقیقه بعدش مهندس یه نامه داشت که باید اون آقاهه می برد... منم ساده..... به مهندس گفتم آره آقای فلانی تصادف کرده و مهندس هم کلی ناراحت شد....
فرداش آقاهه اومد شرکت . گفتم اااا آقای پورهادی که گفت شما تصادف کردی پات شکسته خونه هستی... گفت نه بابا دیروز مرخصی بودم.....
آقای پورهادی هر وقت مهندس میره از شرکت بیرون میره از توی اتاقش تلفن داخلی رو بر میداره و میگه به آقای پورهادی بگین چای بیاره .....
عصرا برامون انواع و اقسام عرقیات رو میاره... عرق بید مشک... عرق نعنا........
هفته ی دیگه شرکت رو تحویل میدیم....
معلوم نیست چه اتفاقی واسه ما میفته.... هنوز نامه ی تسویه حساب برامون نیومده.... هفته ی دیگه شاید آخرین هفته ای باشه که آقای پورهادی برامون چای و قهوه و عرق بیدمشک میاره


Martia


دوستان

This page is powered by Blogger. Isn't yours?