بعد از گرمای شدید چند روز گذشته این سرما و بارون و باد اخیر خیلی میچسبه....... خصوصأ واسه اونایی که توی تابستون هم مانتوی مشکی ، مقنعه مشکی و کفشای بسته می پوشن!!!!!!
* * * * * *
امشب چند تا مهمون گل و بلبل داریم...
دیگه رئیسی گفتن ... کارفرمایی گفتن!.... با خانومشون و دو تا جوجه ی کوچولوی نانازی میان خونه ی ما...
ما واسه ی عید شام منزلشون دعوت بودیم و همه چیز در حد مدیریتی بود...
من هم برای اینکه کم نیارم دارم از 2 روز پیش همه چیز رو آماده میکنم! برای اولین بار در عمرم میخوام ژله ی قالبی درست کنم. امیدوارم محاسباتم درست بشه و از توی قالب راحت در بیاد ........
متأسفانه امروز مجبورم سر کار باشم.. اگه خونه بودم میشد به خیلی کارا رسید... خوبه که همسر کمکم میکنه وگرنه نمیشد با این وضعیت هم خونه داری کرد هم مهمونی مدیریتی داد.....
مهمون بعدی هم از مدیران ارشد کارخانه ای هستند که اینترنتشون رو قطع کردند بلکه یه کاری در طول ساعات کاری انجام بدن!!!!!
آخه مهندس من اینقدر هی رئیس رئیس میکنم پس استخدام من چی شد؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!