Martia  

 
Saturday, September 03, 2005

قطره قطره اگر چه آب شدیم
ابر بودیم و آفتاب شدیم

ساخت ما را هم او که می پنداشت
به یکی جرعه اش خراب شدیم

هی مترسک ! کلاه را بردار
ما کلاغان دگر عقاب شدیم

ما از آسودن و نیاسودن
سنگ زیرین آسیاب شدیم

گوش کن ما خروش و خشم تو را
هم چنان کوه باز تاب شدیم

اینک این تو که چهره می پوشی
اینک این ما که بی نقاب شدیم.....


Martia


دوستان

This page is powered by Blogger. Isn't yours?