Martia   | ||
|
Sunday, November 13, 2005
![]() این 5 روز هم گذشت و تموم شد... مثل همه ی روزای سخت که می گذره... 5 روز شرکت در نمایشگاه معدن و سر و کله زدن با 15 تا هندی که برای غرفه اومده بودند و ایرونی های بازدید کننده .....دانشجوها...... کسانی که فقط برای جمع کردن هدایای تبلیغاتی اومده بودند.... خوردن غذاهای هندی.... فلاشهای پی در پی.... اومدن آدمهای مهم و معمولی به غرفه ی ما.... فیلم برداری های بی هوا.... خستگی.... ترافیک... بارون...... بیهوش شدن رأس ساعت 10 شب.... بدو بدو.... جواب دادن به سئوالهای مشابه و تکراری... تکرار ... تکرار.... باقلوا ی تبلیغاتی شرکت ترکیه ای روبرو..... کسی منو احتمالأ این چند روزه توی اخبار تلویزیون ندیده؟؟؟ ممنونم پیام.... پی نوشت: مرخصی هام ته کشید.... |