Martia  

 
Sunday, July 23, 2006

23 july 2002
اولین پست وبلاگی ام منتشر شد...
دیشب خوابم نمیبرد و همش داشتم توی ذهنم اتفاقاتی رو که توی این چند سال افتاد مرور میکردم...
به اینکه چقدر عجیبه که من این همه مدت یه کاری رو که مجبور به انجامش نیستم رو انجام دادم!!!!
به همسرم ، به دوستان و دشمنانی که یافتم، به اینکه پیشترها فکر میکردم همه آدمها خوبند مگر اینکه خلافش ثابت بشه و الان به همه شک دارم و آدمها باید ثابت کنند که خوبند!!!! به دوستانی که مثل چشمه زلالند... به دوست نماهایی ( عجب واژه ی نغزی!!!) که یک لایه در سطحشون فقط زلاله و بعد از کمی تلاطم وقتی لایه ی رویی رد میشه تازه واقعیاتی رو میبینی که باورت نمیشه!
به خودم فکر میکنم که اونقدر آدم کلاش و دروغگو و محتاج محبت در این وبلاگستان دیدم که وقتی با زن رشتی ملاقات کردم و روحیه ی بالایی که داشت و جک هایی که میگفت باورم نشد که این دختر تا 2 هفته ی دیگر بیش تر پیش ما نخواهد ماند. همیشه گفته ام تلخترین خاطره ام از این سالهای وبلاگ نویسی مرگ زن رشتی بود در بهت و ناباوری من! خدا رحمتش کنه.
اوایل روزی 7 ساعت وبلاگ می خواندم... مشتاق دیدن و شنیدن بودم... آنقدر این سالها دورویی دیدم و آدمهای کوچکی که پشت حرفهای بزرگ پنهان می شوند و آدمهای بزرگی که پشت نوشته های ساده شان کشفشان کردم که دیگر تمایلی به خواندن ندارم.... خودم رو محدود کردم در دایره ی همین دوستان اندکی که دارم ... با این فکر که آدمها هر لحظه ممکن است هیولای درونشان را نشان بدهند ، با حفظ فاصله و به یاد داشتن اینکه این دوست ممکن است فردا دیگر دوست من نباشد همچنان می نویسم....

بعضی ها را لازم نیست همیشه ببینی... اونقدر خوب هستند که خیرشان به تو برسد...
بعضی ها را لازم نیست همیشه ببینی... اونقدر مهربان هستند که همیشه در قلبت بمانند...
بعضی ها را لازم نیست همیشه ببینی... اونقدر خاطره های خوب هست که همیشه به یادش باشی...
بعضی ها را لازم نیست همیشه ببینی... اونقدر بزرگوار هستند که همیشه راهنمایت باشند...
اما بعضی ها را باید همیشه دید تا در کنارت آرامش را حس کنی...

داشتم فکر میکردم که اگر وبلاگ نویسی هم مدرک داشت تا الان حتمأ من آنرا گرفته بودم! البته با نمره ی نه چندان عالی! نمیتوانم بگویم که درس گرفتم و یاد گرفتم... شاید تجربه کسب کرده باشم اما هیچ وقت نتوانستم آدمها و دنیای دیوانه ای که در آن زندگی میکنیم را بشناسم.....


Martia


دوستان

This page is powered by Blogger. Isn't yours?