Martia  

 
Sunday, September 17, 2006

جمعه بعد از همه ی کارهای روزانه ( مانده ی یک هفته!) و بعد از ناهار ( ساعت 3) به پیشنهاد دیدن فیلم داووینچی کد مشتاقانه پاسخ دادم. بالشی برای خودم آوردم و روی زمین دراز کشیدم که هم خستگی در کرده باشم هم فیلمم رو دیده باشم… فیلم داووینچی کد رو دیدم با اینکه حدود نیم ساعت از فیلم رو خواب بودم اما تقریبأ میشه گفت قسمت های مهمش رو بیدار بودم و دیدم….
از دیروز انواع و اقسام مقاله و نقد رو راجع به فیلم و البته کتابش! می خونم… امروز هم همچنان که نشسته بودم و داشتم مقالات جدید تری می خوندم دیدم مسئول انبار که آقایی فربه است با کادو و لبخند وارد شد و به من تبریک گفت!
پیش خودم گفتم حتمأ کارمند نمونه شناخته شدم که کادو گرفتم!!! آخه روزی 10 ساعت توی اینترنت به دنبال کشف حقایق بودن کار هر کسی نیست!!! پرسیدم بابت چیه؟ آقای انبار دار گفتند سالگرد ازدواج!
خوب این هم از کارمند نمونه بودن ماست که قبل از موعد کادوی سالگرد ازدواج ما می رسه!!! 29 شهریور 2 سال پیش که مصادف با سوم شعبان بود ساعت 5 عصر من و مریخی به عقد هم دراومدیم!
این پیوند آسمانی را به همه ی مریخی ها و زمینی های مقیم پایتخت تبریک و تهنیت عرض می نماید!!!

خلاصه که ذهنم بد جور درگیر این فیلمه در حقیقت داستان فیلم شده ….
فیلم آخرین وسوسه ی مسیح رو حدود 3 سال پیش دیده بودم… الان هم این فیلم داووینچی کد! و این همه مقاله و نقد …. چند نکته مهم وجود داره که خیلی جالبه:
به راست یا دروغ بودن داستان فیلم کاری ندارم....خدائیش خودتون یه کم بدون تعصب فکر کنید …. به اینکه اگر این فیلم به جای مسیحیت راجع به اسلام بود الان کارگردان فیلم که کشته شده بود هیج! حکم قتل نویسنده و بازیگران فیلم صادر شده بود به کنار ( بیچاره تام هنکس)… سینماهایی که این فیلم رو به نمایش میگذاشتند به آتش کشیده شده بودند و ….

یه نکته ی جالبش رو گفتم… بقیه نکات جالب باشه واسه یه فرصت بهتر…
خوب خودتون رو بپوشونید که هوا کم کم داره سرد میشه و سرماخوردگی زیاد….


Martia


دوستان

This page is powered by Blogger. Isn't yours?