Martia  

 
Thursday, April 12, 2007

چند روز پیش وقتی پیغامهای تلفنیمون رو چک میکردیم دیدیم که از پست برامون پیغام گذاشتن که کارت سوختتون آماده است و بیایید بگیرید! کلی تعجب کردیم چون در مواقع مشابه چون ما هیچ وقت خونه نیستیم یه یادداشت از پست دریافت میکردیم نه تلفن!

خلاصه امروز که روز تعطیل منه صبح رفتم اداره پست که کارت رو تحویل بگیرم! منطقه 16 پستی میدان رسالت همیشه به نظرم شلوغ ترین و بی در و پیکرترین و در واقعیت اصلی ترین اداره ی پست شرق و شمال شرق تهرانه و ماشالله روز به روز هم در حال گسترشه! آدرسی که اعلام شده بود طبقه ی همکف بود اما در حقیقت یه پارکینگ بود که توی این پارکینگ سیمانی تاریک و بدون نور لوله های بزرگ میدیدی و 3 -2 تا پنجره که جلوی هر کدوم یه عالمه آدم صف کشیده بودند. روی صفحات کاغذ A4 دور تا دور پنجره ها دستورالعمل نوشته بودند و چسبونده بودند روی سیمانها... توی راهرو ها هم به همین سبک و با فلش افراد رو به سمت گرفتن کارت سوخت راهنمایی!!! می کردند.

برای گرفتن جواب باید حتمأ توی صف می ایستادیم. آخر سالن جایی که زده بود تحویل کارت سوخت ایستادم توی صف و بعد از 10-15 دقیقه در حالیکه 6 نفر داشتند کار!!!! می کردند تازه نوبت من رسید و مسئول محترم وقتی کامپیوترش رو چک کرد گفت اینجا نیست برو داخل سالن! فقط من نبودم که وقتم اینطوری تلف شده بود نصف صف همین ماجرا رو داشتند. داخل راهرو هم 2 تا پنجره بود با صفهای بسیار طولانی... اونجا هم نمی تونستی مطمئن بشی که واقعأ باید توی صف این پنجره باشی یا پنجره ی دیگه... من شانسی توی صفی ایستادم که نوشته بود تغییر آدرسی ها باید اینجا بیان! خلوت تر بود.... آدمای دیگه رو می دیدم که فحش میدادند و عصبانی می دویدن توی صف بعدی! متاسفم برای خودم، برای ما، برای آدمایی که اینطوری به مسخره گرفته میشن... صف پنجره ی بقلی دعوا شد و داد و بیداد. کار به کتک نکشید... فکر کنم اینور پنجره با اونور درگیر بودند. صدا اذیتم میکرد و هوا نبود.... خدا رو شکر بعد از 10 دقیقه توی صف ایستادن کارتم پیدا شد و بابتش 500 تومن هم جریمه شدم که چرا خونه نبودم و پستچی محترم اومده و رفته ! خوب حالا چشمم کور خودم باید 20 دقیقه توی صف بایستم توی ترافیک میدون رسالت رانندگی کنم. 500 تومن پول پارکینگ بدم . تا با این همه نظم و امکانات مأمورین محترم پست که بسیار هم بد اخلاق تشریف داشتند روی اعصاب من و دیگران پاتیناژ بازی کنند!

از اون طرف این دولت الکترونیک منو کشته! یه خانم که بنده خدا توی عمرش کامپیوتر هم ندیده بود چه برسه به اینکه بدونه اینتر نت چی هست اومده بود دنبال کارت سوخت موتور! آقای مسئول هم با بی اعتنایی می گفت اینجا کارت سوخت موتور رو نمیدیم. برو توی اینترنت سایت epolice اونجا پیگیر کارت سوختت بشو!

برای ثبت نام برادرم توی دانشگاه که اونهم به طریق اینترنتی بود بنده ی خدا 2 روز تلاش کرد و نتونست کاری از پیش ببره. من هم با اینکه توی شرکت اینترنت پر سرعت داریم موفق نشدم ایشون رو ثبت نام کنم تا اینکه مریخی با استفاده از ترفندهایی که فقط باید یه مهندس شبکه بلد باشه و امکاناتش زیر دستش باشه علی رو ثبت نام کرد!


این وسط فحش ها به دولت مهرورز که قرار بود پول نفت رو سر سفره ملت بیاره شنیدنی بود!

هیچ کس یه کار 2-3 ماهه برای یه پسر 4-23 ساله که زبان انگلیسی و آلمانیش عالیه و فارسی هم بلده حرف بزنه اما خوندن و نوشتن بلد نیست سراغ نداره؟


Martia


دوستان

This page is powered by Blogger. Isn't yours?